“
تعداد چهار مورد از موارد حدود در قرآن مجید با صراحت ذکر شده و بقیه از سنت استفاده میشود. که موارد مورد اشاره در قرآن مجید را ذیلا به اجمال مورد بررسی قرار
الف: حد زنا
خداوند در آیه ۲ سوره نور میفرماید: «هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید، و نباید رأفت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازات آن دو را مشاهده کنند».[۲۱]
در این آیه اشاره به حد زن و مرد زناکار شده، هر چند «استثنائات» و «جزئیات» آن مانند احکام زنای محصنه، و زنای با محارم و امور دیگر از این قبیل در آن نیامده بلکه در سنت و روایات اسلامی شرح داده شده است.
ب: حد سرقت
قرآن کریم در آیه ۳۸ سوره مائده می فرماید: «دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام دادهاند به عنوان مجازات الهی قطع کنید خداند توانا و حکیم است».[۲۲]
در این مورد نیز شرایط و خصوصیاتی درباره قطع دست سارق و همچنین استثناهایی وجود دارد که همگی در سنت و روایات اسلامی آمده است، و میدانیم معمول قرآن این است که اصول مسائل را بازگو میکند و شرح آن را به سنت واگذار میکند.
ج: حد قذف
در مورد مجازات کسانی که عمل منافی عفت را به افراد پاکدامن نسبت میدهند قرآن کریم در آیه ۴ سوره نور چنین میفرماید: «کسانی که زنان پاکدامن را متهم میکنند سپس چهار شاهد بر مدعای خود نمیآورند آن ها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آن ها همان فاسقانند»[۲۳]
این شدت عمل و مجازاتهای سه گانه برای قذف کنندگان (آن ها که نسبت عمل منافی عفت به افراد پاکدامن میدهند) ذکر شده به منظور پاکسازی محیط اجتماع و حفظ احترام و کرامت انسانها و جلوگیری از اشاعهی فحشاء و گسترش فساد میباشد، و شرایط، ویژگیها و استئنائات آن نیز در روایات اسلامی آمده است.
د: حد محارب
در قرآن مجید در مورد اخلالگران نسبت به امنیت اجتماعی و آن ها که حمله مسلحانه به جان و مال و ناموس مردم میکنند، مجازات بسیاری شدیدی ذکر شده است که میتواند افراد شرور را بر سر جای خود بنشاند.
در آیه ۳۳ سوره مائده چنین میخوانیم: «کیفر کسانی که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی خیزند و اقدام به فساد در روی زمین میکنند (و با تهدید به اسلحه) به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند این است که اعدام گردند یا به دار آویخته شوند یا (چهار انگشت از) دست (راست) را و پای (چپ) آن ها به عکس یکدیگر بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایی در دنیا است و در آخرت مجازات عظیمی دارند»[۲۴]
منظور از محارب همان گونه که در بالا اشاره شد، کسی است که با تهدید به اسلحه به جان یا مال و ناموس مردم حمله میکند اعم از این که به صورت دزدان جادهها و گردنهها باشد، یا در داخل شهرها و حتی افراد چاقو کش که با تهدید به اسلحه سرد به جان و مال و نوامیس مردم هجوم میآورند نیز مشمول این مجازات هستند، و قابل توجه اینکه این مهاجمان بر مردم، به عنوان محاربان با خدا و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ معرفی شدهاند، و این دلیل بر تأکید فوق العادهای است که اسلام درباره رعایت آزادی و امنیت اجتماعی و حقوق انسانها دارد.
گفتار سوم: مبانی حدود
در حقوق کیفری اسلام، هر یک از مجازاتها فلسفهای دارند که توجه به آن میتواند شرط اصلی تحلیل و ارزیابی منطقی در این زمینه باشد:
۱- دیدگاه اسلام مبتنی بر جهان بینی توحیدی است، یعنی اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده و نظام هستی بر اساس خیر، جود، رحمت و رساندن موجودات و کمالات شایسته آن ها استوار است در جهان بینی توحیدی، جهان از «انالله» شروع شده و به «انا الیه راجعون» ختم می گردد.
۲ – انسان در اسلام از مقام والایی برخوردار است.[۲۵]
۳- خداوند همه وسایل تکامل را برای بشر تدارک دیده،با اعزام پیامبران و تشریع ادیان او را به راه راست هدایت کردهاست، لذا با پیشبینی احکام ویژه، زمینه ارتکاب جرم و گناه را در جامعه کاهش داده و در مواردی از بین برده است.
۴- اسلام اصراری بر کشف جرم ندارد، بلکه به پوشانیدن آن توصیه می نماید.
۵- در صورت آشکار شدن جرم، اگر حقی از کسی ضایع شده باشد، حکم به جبران آن می شود. البته در این زمینه توصیه به عفو و گذشت نیز شده است. اگر جرم تنها جنبه حق اللهی داشته باشد، امام و حاکم اسلامی در فرض مصلحت میتواند بزهکار را عفو نمایند.
۶- بهترین سازوکار «اصلاح»، «بازپروری» و «بازگشت» مجدد مجرم به اجتماع می باشد.
۷- اگر بزهکار حالتی پیدا کند که حاضر نباشد، گناه خویش را بپوشاند و اظهار ندامت کند و شرایطی هم ندارد که حاکم اسلامی عفو او را مصلحت بداند، در این حالت است که مجرم از منظر دین ارزش انسانی خود را متناسب با میزان انحراف و کجروی از دست می دهد و به نص صریح روایات، مورد حمایت الهی قرار نمیگیرد.
نظام جزایی با اعلام کردن و نشان دادن اصیل ترین مصالح و ارزش های حاکم، حدود و ثغوری را که جامعه یا قدرت عمومی برای مجازات بزهکاران در نظر دارد، ترسیم می کند و از طریق تحمیل مجازات، افراد را به احترام و رعایت قوانین جزایی وادار می کند.
در شریعت، پیامبران الهی به ویژه اسلام، اموری به عنوان ارکان تشکیل دهنده جامعه از اهمیت خاص برخوردار بوده و حفظ آن ها لازم است از قبیل: «دین، نفس، مال، نسب و عقل»، یعنی در اسلام دین و باورهای صحیح، امنیت جانی و مالی، حفظ قداست خانواده و توان عقلی افراد جامعه مورد عنایت قرار گرفته، لذا تجاوزات خطرناکی را که ممکن است به این مصالح بنیادین صدمه بزند، شناسایی و تحت عنوان حدود احکام آن را بیان نموده است.
علامه مجلسی(ره) این ارکان بنیادین و راه های دفاع از آن را این گونه بیان می نماید: «پنج چیز است که در شریعت همه پیامبران حفظ آن ها لازم و قطعی بشمار می آید: دین، نفس، مال، نسب و عقل».
حفظ دین، به اقامه عبادات، کشتن کافران و مرتدان و جاری نمودن حد بر کسانی که دین را سبک میشمارند است؛ حفظ نفس، به قصاص نمودن و دیه گرفتن است، حفظ نسب از یک سو به نکاح، منع از زنا، لواط و امثال آن بوده و از سوی دیگر به اجرای حدود می باشد؛ حفظ مال به اجرای عقود شرعیه و منع از غصب، سرقت و مجازات کردن مرتکبین آن است؛ حفظ عقل که موجب امتیاز انسان از حیوانات است به منع از آشامیدن شراب و دیگر چیزهای مست کننده و جاری کردن حد بر مرتکب آن ها می باشد.[۲۶]
“
فرم در حال بارگذاری ...